معنی پس مانده مصالح ساختمانی

فرهنگ فارسی هوشیار

مصالح ساختمانی

سازه ها کاراسته (چوب و تخته و سایر مصالح بنائی)


پس مانده

(صفت) عقب مانده سپس مانده بدنبال مانده. جمع: پس ماندگان، باقی مانده از خوراک و نوشیدنی کسی ته مانده پس خورده، بقیه هر چیزی، وامانده ترکه.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مصالح ساختمانی

ساختمایه ها

کلمات بیگانه به فارسی

مصالح ساختمانی

ساختمایه ها

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

پس مانده

پس مانده. [پ َ دَ / دِ] (ن مف مرکب) آنکه در عقب ماند. سپس مانده. عقب مانده. بدنبال مانده. دیری کرده:
بساخت از پی پس ماندگان و گمشدگان
میان بادیه ها حوضهای چون کوثر.
فرخی.
خیز ای پس مانده ٔ دیده ضرر
باری این حلوای یخنی را بخور.
مولوی.
|| طعامی که پس از سیر خوردن کس یا کسانی برجای ماند. طعام یا شراب که پس از سیری مرد بماند. پس خورده. ته مانده. ته سفره. پیش مانده. نیم خورده. سؤر. فضله ٔ طعام.
- امثال:
پس مانده ٔ گاو را به خر باید داد. (جامعالتمثیل).
|| بقیه ٔ هر چیزی: لُفاظَه؛ پس مانده از هر چیزی. مجاعَه؛ پس مانده ٔ خرما. (منتهی الارب). || وامانده. ترکَه. مُخلَّفَه.

فرهنگ معین

پس مانده

عقب مانده، به دنبال مانده، باقی مانده از خوراک و نوشیدنی کسی، ته مانده، بقیه هر چیزی. [خوانش: (پَ. دِ) (ص مف.)]

معادل ابجد

پس مانده مصالح ساختمانی

1493

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری